بسم الله الرحمن الرحیم
پژوهشگر یزدی در یادداشتی بر لزوم اصلاح رویکرد در برنامهریزی مناسبتهای ملی و مذهبی تأکید کرد.
محمدحسین فیاض پژوهشگر و دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث در یادداشتی که به مناسبت چهل و سومین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نوشته، آورده است:
در این روزها یکی از واژههایی که از رسانه ها و یا زبان مبلغین و سخنرانان زیاد می شنویم، کلمه «ایامالله» است.
آنچه بنده را به نگارش این متن ترغیب کرد این بود که عموماً جلساتی که قبل از این ایام نیز برای برنامه ریزی و بزرگداشت دهه فجر هر سال برگزار می شود؛ راهبرد اصلی برنامهریزان، برداشتی از آیه ۵ سوره ابراهیم(ع) است؛ «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ». اینکه خداوند متعال میفرماید: ما موسی علیهالسلام را با آیات خود به سوی بنیاسرائیل فرستادیم تا قومش را از ظلمات به سوی نور خارج کند و در این مسیر «روزهای خدایی» را به آنها متذکر شود!
خداوند به حضرت موسی (ع) مأموریت میدهد در حالی که قومت را از دست فرعون و ظلم و ستم فرعونیان نجات میدهی و به سرزمین موعود راهبری میکنی، «ایامالله» را نیز به آنها متذکر شو. عموم کسانی که از این فراز آیه قرآن برای برنامهریزی این چنین ایامی استفاده میکنند؛ «ایامالله» را به دوران قبل و گذشته بنیاسرائیل تفسیر میکنند از این رو نتیجه میگیرند که ما نیز در این مواقع، در سالگردهای پیروزی انقلاب اسلامی، باید ظلم، طغیان و فساد دوران طاغوت را گوشزد کنیم؛ باید میزان پیشرفت و رشد در ابعاد مختلف، امکانات رفاهی، مسکن، بهداشت، راه، آموزش و فرهنگ دوران پیش از انقلاب را با اکنون مقایسه کنیم. تعداد مدارس، دانشگاهها، کارخانجات، سدها، راهآهن، آسفالت، شبکههای آبرسانی و برقرسانی را در دوران انقلاب و پیش از انقلاب بازگو کنیم تا مردم قدر انقلاب را دانسته، نسبت به آن امیدوار شده و باز هم چون گذشته همراهی کنند که تبعا نتیجه این نوع نگاه و رویکرد را میتوان در برنامههای دستگاههای دولتی و نهادهای مردمی و همچنین در فیلمها، سریالها، فعالیتهای رسانهای، نمایشگاه دستاوردها و سخنرانیهای تبیینی به وضوح ملاحظه کرد.
بیاییم به فضای آیه ۵ سوره ابراهیم. «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَك مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ إِنَّ في ذلِكَ لآياتٍ لِكُلِّ صَبّارٍ شَكُورٍ». ماجرا چیست؟ موسی(ع) مأموریت الهی خود را انجام میدهد و بنیاسرائیل را از یوغ بندگی فرعون و شلاقهای ظلم و فساد فرعونیان نجات میدهد و به سوی سرزمین موعود رهسپار میکند. یک مرحله دیگر از مأموریت خداوند باقی مانده است، «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ»!
موسی(ع) این رسول اولیالعزم شروع میکند به یادآوری ظلمهای گذشته، فشارها و بلاهایی که فرعونیان بر سر بنیاسرائیل آوردند. دفعه بعد از زندانها و شکنجههای فرعونیان میگوید. مجدد از خاطرات سختیهای گذشته میگوید. در خلال مسیر دوباره از فرعون و دربار فرعون سخن میگوید، ماه بعد، سال بعد، سالگرد بعدی! شما باشید نمیگویید: ای رسول خدا! از شما و خدای شما سپاسگزاریم و شکرگزار نعمات پروردگار هستیم؛ نمیخواهید کمی هم از آینده بگویید؟ نمیخواهید از سرزمین موعودی که به ما وعده دادی و راه رسیدن به آن برایمان بگویید؟ نمیخواهید از ایاماللهی که خدا برای ما رقم زده و در انتظارمان است و مواقف و مقاطع و سرزمینهای پیش رو سخن بگویید؟ آیا این کلام و سؤال منطقی نیست؟
به حقیقت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از چهل و سه سال حرکت این انقلاب از ظلمت به سوی نور، باید از چه سخن بگوییم؟ باید چه چیز را گرامی بداریم؟ شاید مثال ما، مثال سرنشینان آن ماشینی باشد که تمام شیشه بزرگ مقابل آن گلآلود شده و با وجود تمام موانع و خطراتی که بر سر راهشان است به سرعت به پیش میروند و هر از چند گاهی هم از آینه بغل به پشت سر نگاهی میکنند! شاید رفتار ما در ایام دهه فجر، رفتار آن مسافرانی است که در کوپه قطار در حال حرکت نشستهاند و تا پایان شب از سر بیکاری ذکر خاطرات گذشته میکنند و به آن دلخوش و با گذشتهشان کیف میکنند. واضح است که کلام نویسنده به معنای بیتوجهی به گذشته و عدم عبرت از تاریخ و نادیده گرفتن پیشرفتها نیست اما در مورد کشوری که داعیه پرچمداری مظلومان عالم را دارد و به سمت ظهور در حرکت است، نسبت نگاه به گذشته و نگاه معطوف به آینده چقدر باید باشد؟
فرض کنید دو سه روز به یک عملیات مهم مانده است. شخصی میآید و در جمع رزمندگان به ذکر خاطره از جنگهای صدر اسلام و هشت سال دفاع مقدس میپردازد. فرمانده لشگر نمیآید بگوید: آقا جان! بس کن. ما نیروهای زیادی را برای آمادهسازی نقشه این عملیات از دست دادهایم. زمانها پشت سر گذاشتهایم تا به این موقعیت رسیدهایم؛ شما به جای اینکه بیایی و نیروها را توجیه، تجهیز و آماده عملیات کنی، ذکر خاطرات گذشته میکنی؟! واضح است که یک فرمانده متبحّر و آیندهنگر برای پیروزی و پیشرفت، اهداف و آن چه که باید به آن دست یابد را مد نظر قرار میدهد و نه صرفاً تجارب عملیاتهای گذشته را.
بازگردیم به کلام وحی، سوره ابراهیم، آیه ۵؛ «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيّامِ اللّهِ»؛ منظور خداوند از یادآوری «ایامالله» به بنیاسرائیل چیست؟ چارهای نداریم تا سراغ مفسر حقیقی قرآن، امام معصوم علیهالسلام برویم. مولا جان! شما بفرمایید منظور خداوند چیست؟ امام صادق(ع) میفرمایند: «ایامالله سه روز است؛ روزی که قائم قیام میکند، یوم الکرّه (روز رجعت) و روز قیامت»(خصال شیخ صدوق، حدیث 75) و روایت دیگر در تفسير على بن ابراهيم آمده كه «ايام اللَّه سه روز است، روز قيام مهدى (عج)، روز مرگ و روز قیامت».
امام معصوم (ع) به نوعی میفرمایند، موسی (ع) در مأموریت رهسپارکردن قوم بنیاسرائیل از ظلمت به سوی نور، بیش از آنکه از گذشته صحبت کند و یادآور سختیها و مصائب باشد، موظف به تبیین سرزمینهای در پیش رو و توضیح و تفسیر مقاطع آیندهای بود که مردمان قوم در پیش خواهند داشت. خداوند نگاه موسی(ع) را معطوف به آینده میکند و دستور میدهد که قومت را نیز با آینده آشنا کن و آنها را برای عبور از مقاطع و سرزمینهای در پیش رو آماده ساز.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز با تأکید بر لزوم توجه به آینده، در قسمتی از بیانیه گام دوم انقلاب میفرمایند: «نخستین توصیهی من، امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است». عنصر «امید به آینده» چگونه میتواند در وجود ما رسوخ کند، صرفاً با گرامیداشت گذشته؟ ذکر خاطرات و نقد رفتار گذشتگان؟ و یا نه، با شناخت و تبیین آینده؟ آن آینده روشن و حتمیکه خداوند متعال در قرآن وعده داده است و وعده خدا تخلفناپذیر است و قطعاً تحقق مییابد. ایشان در سخنرانی اخیرشان نیز بر مقوله «جهاد تبیین» تأکید دارند و واضح است که در این مجاهده که پرچمدار انقلاب آن را اعلان عمومی کردهاند، بیش از آنکه نیازمند تبیین گذشته و وضعیت کنونی باشیم، محتاج تبیین مقصد، مسیر و ادامه این راه مقدس و نورانی هستیم.
جامعه ما چقدر برای این موضوع آماده شده است؟ دانشمندان، اساتید دانشگاه، اندیشمندان و آیندهپژوهان به چه میزان با آینده قطعی این انقلاب آشنا هستند و به چه میزان این شناخت را به جامعه منتقل کردهاند؟ هنرمندان ما چقدر با مفاهیم و مقولات از جنس آینده آشنا شده و به چه اندازه آن را در هنرهای خود جلوه دادهاند؟ جواب این سؤال به راحتی در آثار داستانی، تجسمی و فیلم و سریالهای ما هویداست. از صد محصول هنری که البته محتوا و مفهوم آن اثر، باید حاصل نتایج تحقیق و پژوهش اندیشمندان باشد چند درصد آن معطوف و ناظر به آینده است؟ حقیقت این است که وقتی در متن جامعه قرار میگیریم این احساس به انسان دست میدهد که عموم ما با چشمان بسته به سمت آینده پیش میرویم. البته چشم گذشتهنگر و حالنگر جامعه تا حدی بیناست ولی برای حرکت مطلوب و موفقیتآمیز به سمت آینده، چقدر از چشم آیندهنگر خویش باید بهره بگیریم؟ مثال همان ماشینی که شیشه جلو آن گلاندود شده است! میرویم جلو، هرچه پیش آید، خوش آید! انشاءالله که خداوند نصرت میکند و اهل بیت(ع) راهی باز میکنند! باید پرسید: در کدام مسیر؟ به کدام سمت؟ با کدام برنامه؟ سؤال اصلی که باید در این ایام از خودمان بپرسیم این است که هدف اصلی از انقلاب اسلامیچه بود؟ این همه هزینهها و خونها و مصائب و سختیها برای چه بود؟ انقلاب اسلامی اکنون در کجای این مسیر است؟ آیا با مقاطع در پیش روی خود آشنا است؟ آیا برای این مقاطع آمادگی لازم را کسب کرده است؟ اگر این انقلاب، اسلامی است، آینده این انقلاب الهی، در برنامهریزیهای ما چه جایگاهی دارد؟ اصلاً آیا خداوند متعال برای این انقلاب برنامهای دارد؟ مشخص است که اگر رویکرد مسئولان برنامهریز در مناسبتهای ملی و مذهبی بر اساس این آیه قرآن اصلاح شود، راهبردها، فعالیتها و برنامههای کشور تحول اساسی پیدا خواهد کرد.
ان شاءالله.
این نیاز، احساسی است که در درون شعلهور بود و به صورت یادداشتی، ابتدا به درگاه بی نیاز و سپس به محضر اندیشمندان و صاحبان فکر عرضه شد.
محمّدحسین فیاض/ بهمن 1400
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 20,دسامبر,2024